اثر تتریس مدیریتی : سقوط دیجیتال حاصل چند دهه بیتدبیری در حوزه فناوری اطلاعات ایران

آنچه امروز در حوزه فناوری اطلاعات ایران شاهد آن هستیم، تراژدی دردناک سیاستگذاریهای متناقض و مدیریت جزیرهای است. در طول سه دهه گذشته، هر دولتی که بر سر کار آمده، با شعارهای پرطمطراق و وعدههای رنگارنگ، سودای تحول دیجیتال و جهش فناورانه را در سر داشته، اما آنچه در عمل رخ داده، چیزی جز تکرار الگوهای شکست خورده و تصمیمات خلقالساعه نبوده است. مدیران ما گرفتار در « اثر تتریس مدیریتی » ، تنها به دنبال چیدمان موقت پازلهای سازمانی خود هستند، بی آنکه درک کنند این بازی تکراری، چه هزینههای گزافی را بر پیکره نحیف زیرساختهای فناوری کشور تحمیل میکند.
نگاهی به وضعیت زیرساختهای ارتباطی و پهنای باند کشور، داستان غمانگیز بیتدبیری و عدم آیندهنگری را روایت میکند. در حالی که کشورهای همسایه ما در خلیج فارس با سرمایهگذاریهای کلان به سمت شهرهای هوشمند و اینترنت نسل ششم حرکت میکنند، ما همچنان درگیر مسائل ابتدایی پوشش شبکه و فیلترینگ هستیم. مدیران ارشد حوزه فناوری اطلاعات، مانند بازیکنان مبتدی، تنها به فکر پر کردن شکافهای موجود با راهحلهای موقتی هستند، غافل از اینکه این رویکرد سطحی، شکاف دیجیتالی ما با جهان را هر روز عمیقتر میکند.
وضعیت اسفبار پروژههای دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال، نمونه بارز دیگری از این ناکارآمدی سیستماتیک است. سامانههای متعدد و ناهمگون، عدم یکپارچگی دادهها، موازیکاریهای پرهزینه و فقدان استانداردهای یکپارچه، همگی نشان از بیبرنامگی و نبود نگاه سیستمی در سطح کلان دارد. هر وزارتخانه و سازمانی، جزیرهای مستقل با استانداردها و پروتکلهای خاص خود است، و هر مدیری که میآید، بدون توجه به زیرساختهای موجود، پروژههای جدیدی را آغاز میکند که سرنوشت اکثر آنها، رها شدن در نیمه راه است.
آنچه بیش از همه دردناک است، هدررفت سرمایههای انسانی و مالی کشور در این چرخه معیوب است. نخبگان و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات، یا جذب شرکتهای خارجی میشوند یا در داخل کشور، درگیر پروژههای تکراری و بیحاصل. بودجههای کلان فناوری اطلاعات، به جای سرمایهگذاری در زیرساختهای اساسی و تحقیق و توسعه، صرف خرید تجهیزات گرانقیمت و پیادهسازی سیستمهای موازی میشود که عمر مفید اکثر آنها از یک دوره مدیریتی فراتر نمیرود.
و اکنون در آستانه انقلاب چهارم صنعتی و عصر هوش مصنوعی، وضعیت ما از همیشه اسفبارتر است. در حالی که دنیا با سرعتی سرسامآور به سمت تحول دیجیتال حرکت میکند، ما همچنان درگیر مسائل پیش پا افتادهای هستیم که کشورهای توسعه یافته دههها پیش آنها را حل کردهاند. بازی مدیران ما همچنان ادامه دارد، اما در این میان آنچه قربانی میشود، نه تنها منابع و سرمایههای ملی، بلکه آینده دیجیتال کشور و نسلهای آینده است که محکوم به تحمل تبعات این بیتدبیریها و کوتهنظریها هستند.
در این برهه حساس تاریخی، دیگر نمیتوان با مسکنهای موقت و راهحلهای سطحی، درد عمیق عقبماندگی دیجیتال را تسکین داد. آنچه نیاز داریم، بازنگری اساسی و عمیق در ساختار حکمرانی فناوری اطلاعات کشور است، اما افسوس که در این بازی مدیریتی، حتی فضایی برای شروع باقی نمانده و این، پایان تراژدی فناوری اطلاعات در ایران خواهد بود.
مطالب مرتبط

نفوذ خاموش غولهای فناوری در زیرساختهای دیجیتال، پایان حاکمیت سنتی کشورهای در حال توسعه

سکوت مرگبار سازمانی: چگونه اثر تماشاگر شرکتهای بزرگ را نابود میکند؟

دیدگاهتان را بنویسید